نتایج جستجوی عبارت «سعید محمدزاده» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -از دست نوشته های شهید سعید مافی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد مافي »
اگر روزی بر کنار قبرم ای دوست و ای مادر! رسیدی، بر تن صد چاک و خونین من نظر کن و با این نظر بدان که جز خدا نخواستم. در جای دیگر، از فراق مولایش حسین(ع) می‌گوید: آنکس که همه جان بفدایش می‌نمایند آن حسین(ع) مظلوم کجاست؟ کجاست؟ ای حسین(ع) من! نورعین من، کجائی؟ کجائی؟ جانم به فدایت، ای آبروی اسلام و قرآن! کجایی؟ کجایی؟ کجایی؟ خطاب به مادر می‌گوید: مادر، زندگی‌ام برای توست، وجودم از توست، مادر نمی‌توانم با زبانم...
به یاد شهید سعید شاهدی و آزاده سید محمد کاظم ابطحی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
ای شــــاهــدی ای دل ربـــــــــا ای لاله سرخ خدا یاد تو آتش می زند بر جسم ما بر جان ما ای گلبن باغ رضـــا ای هدیه راه خـدا ای باغ جنت را صفا ای‌ گوهر درج وفـا ای شاخص ایمان ما ای شـــــاهـدی ای دلــربــــــــا ای لاله سرخ خدا یـاد توآتش می زند برجسم ما بر جان ما سرو دلارای جنـــان ماه درخشان زمـــان هم دلستان هم پرتوان شوکت‌ فضا گنج ‌گران میزان عشق پیمان ما ای شـــــــاهدی ای دلـــــــــــربا ای لاله سرخ خـدا یـاد تو آتش می زند برجسم ما بر...
خاطراتی از شهید سعید شاهدی در گفتگو با خانواده شهید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد سعيد شاهدي »
«ما از مردم پنهان می‌کنیم که خانواده‌ی شهید هستیم تا جوردیگری به مانگاه نکنند!» این جمله‌ی یک مادر شهید است و نشانه‌ای تأسف‌بار از وضعیت قهرمانان ملی ما که  یا جانشان را در راه اسلام و وطن گذاشتند، یا تکه‌ای از وجودشان را! و حالا خانواده‌های آنان علاوه بر داغ عزیز، باید بار گران این ناملایمات و برداشت‌های اجتماعی را نیز به دوش بکشند. این نشانه‌ها را می‌توان در برخی صحبت‌های مردم نیز دریافت؛ صحبت‌هایی از این دست که: «هرچه سهمیه...
به یاد شهیدان سعید کاوه و سهیل دادور و حاج مهرداد جلالی و جواد بناکار و علی اکبر سرافراز و حسین استقبالی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
یاد‌گلها ای‌خدا آتش‌به‌جان‌افکنده ‌است بردن نام‌ شهیدان ‌هرزمان ‌زیبنده است خاطرات لاله ها ما را بسی ارزنده است چهره پاک شهیدان هرکجــا تابنده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است لاله‌های باغ ایمان با همه عزم و توان در درون جبهه‌ها کردند با ایمان مکان بهر احیای کلام حق بسی آتش بجان همت والایشان در هر زمان بالنــده است یاد گلها ای خدا آتش به جان افکنده است تا شود احکام قرآن مستقر اندر جهان تا خدائی ایــده ها...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
خونبهای هر گل از بستان عشق وصل بلبل بـود در درمان عشق سـوزش پـروانه در شـام سیـاه بازی شمع است در حرمان عشق روح پرتلاطم او نشستن و راکد ماندن را دلیل سقوط و کوچ را رمز رهایی می‌دانست. به پرواز درآمدن و در مسیر عشق بال زدن، آرام و قرارش را ربوده و هرلحظه به حرکت وادارش می‌کرد. معلم شهید مجید محمدزاده، سرباز رشید و فداکار اسلام در تاریخ 1388/9/12 در شهرستان نی‌ریز و در خانواده‌ای مؤمن و متدین دیده...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید مجید محمدزاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
         آمد به برم شمع شهادت در دست                                      در کلبه خاموش من آهسته نشست  او سوخت، فرو رفت و بماند                                        سردار منم که پیکرم اینجا هست بسوی خدا در حرکتیم، آی همه برادرانم، آی مادرم که چشمان خاکستریت در هنگام خداحافظی پر از اشک بود، آی خواهرم، بسوی عروج انسان، بسوی نور و بسوی کربلای حسینی در حرکتیم، آی برادران پاسدارم چه بگویم؟ ما می‌رویم تا زمین را از لوث  مزدوران وکفار پاک کنیم. فردا جسدم...
خاطراتی از شهدای عملیات کربلای هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي هشت »
در این عملیات عزیزانی همچون معلم شهید سعید رضا کاوه پیشقدم، حاج مهرداد جلالی1‌، شهید اکبر میرزاده‌، دانشجوی شهید حسین استقبالی و شهید علی‌حسین نارنجی‌2‌و شهید محمد جواد بناکار و شهید علی اکبر سرافراز به شهادت رسیدند. خاطراتی از آنها را همسنگرانشان نقل کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌نماییم‌. آقای سمیع یزدانی در مورد شهید سعید رضا کاوه پیش قدم مشهور به سعید کاوه می‌گوید (2-YAZDANI-19) خاطره ای از شهید عزیزمان، آقای سعید کاوه پیشقدم دارم و...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -ظهور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
حمید... دوباره می‌آید با صورتش هنوز مدال عقیق زخم با زبانش خطبه جهاد آخرین محفوظاتش از تپه‌های آنسوی نی‌ریز خواهد آمد از تپه‌های ماسه که آنجا ناگاه درخت حادثه گل کرد و شقایقهای سرخ بر صورت و سینه حمید گل داد بهت نگاه دیر باور حمید هنوز هم در تپه‌های آنسوی نی‌ریز احساس درد را به تأخیر می‌سپارد خون را هنوز حمید از تنگچین پیراهن باور نمی‌کند پس دوستم "علی" چرا در رکاب ناله نکرد؟ آیا عقاب پیر حادثه تا زنده‌تر زمهر رفیقم بود که پیشتر زناله او بر سینه در دلم بنشست ؟ آیا "عباس"، "...
عقب نشینی در عملیات کربلای هشت
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي هشت »
زمانیکه دستور عقب نشینی صادر شد، با توجه به اینکه آتش دشمن شدید و عراق در حال پاتک بوده، شرایط عقب نشینی نیز مشکل می‌شود. بطوری که نیروهای عراق در کانالی که نیروهای گردان کمیل در حال عقب نشینی بودند‌، شروع به پیشروی و پاکسازی سنگرها به وسیله نارنجک می‌نمایند و لذا فرمانده گردان تصمیم می‌گیرد که نیروها را به خارج از کانال هدایت کند تا سریعتر به خط خودی برسند‌، آقای اصغر ماهوتی در این زمینه می‌گوید...
نقش نیروهای شهرستان در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
نیروهای شهرستان نی‌ریز در این عملیات در قالب گردان کمیل عمل کردند‌. گردان پس از عدم موفقیت عملیات کربلای 4 در مرخصی به سر می برد‌. در حین مرخصی به نیروها اطلاع داده می‌شود که سریعا" جهت انجام عملیات فوق، خود را به منطقه برسانند‌. علیرغم پراکندگی نیروها در شهر و بخش‌ها و روستاهای تابعه‌، بیش از 95% آنان ظرف مدت زمانی کمتر از 24 ساعت خود را به منطقه عملیاتی یعنی اهواز و سپس شلمچه می‌رسانند و...